در قانون شیوههای مختلفی برای اثبات یک عمل مجرمانه وجود دارد. یکی از اولین و بدیهیترین این شیوهها اقرار است. اقرار یعنی وقتی فردی که از او شکایتی شده و متهم به انجام جرمی خاص است، در مقابل قاضی یا مامور نیروی انتظامی قرار گرفت، با زبان خودش اعتراف کند که جرمی را مرتکب شده و بعد هم اقرار خود را با امضا یا اثر انگشت تایید کند. دلایل و مدارک نیز شیوه دیگری برای اثبات جرم است. علم قاضی نیز از دیگر مواردی است که میتواند وقوع جرمی را اثبات کند. برخی پروندهها که حساسیت بالایی دارند ممکن است قاضی از قسم نیز به عنوان یکی از شرایط اثبات بیگناهی یا گناهکار بودن فردی استفاده کند.
تجربه نشان داده در بیشتر درگیریهای میان همسران، فردی که شکایتی علیه او طرح میشود یا در کلانتری و دادگاه حضور نمییابد یا این که دلایلی بیان میکند تا خود را بیگناه معرفی کند. یکی از رایجترین شیوههای فرار از اتهام ضرب و جرح از سوی همسران این است که مثلا عنوان میکنند طرف مقابل خودزنی کرده است. ممکن است چنین افرادی عنوان کنند برای صحبت کردن با طرف مقابل خود به خانه یا محل کار او آمده بودند که طرف مقابل به او حمله کرد و او را مورد ضرب و جرح قرار داد و او نیز مجبور به دفاع از خود شد و از صحنه فرار کرد. در چنین مواردی است که شهادت شهود اهمیت مییابد و اگر شهادت فرد یا افرادی ضمیمه پرونده باشد، این مساله سبب تسریع در تشکیل پرونده و رسیدگی به شکایت میشود. شهود نیز در چنین پروندههایی شرایط خاصی را دارند.
معمولا دعواهای زن و شوهر در محیط بسته خانه شکل میگیرد و ممکن است بجز فرزندان یا بعضی از اعضای خانواده، فردی شاهد آن نباشد. آیا در چنین مواردی شهادت فرزندان میتواند مورد قبول دادگاه واقع شود؟ آیا همسایهها به صرف شنیدن صدای دعوای زن و شوهر میتوانند با حضور در کلانتری یا دادسرا شهادت دهند که یکی از طرفین مورد ضرب و جرح دیگری واقع شده است؟ آیا شهادت پرستار یا نگهبان خانواده میتواند در نظر دادگاه موثر واقع شود؟: «مطابق قانون آیین دادرسی مدنی شهادت شهود شرایط خاصی دارد. شهادت یعنی این که فردی عنوان کند من شاهد و ناظر اتفاقی بودهام. ممکن است درگیری میان همسران در راهپله خانه رخ دهد و همسایهها عینا شاهد آن باشند. این نوع شاهد یک شاهد عینی است، اما گاهی در منزل بسته است و شهود فقط صداهایی از داخل خانه میشنوند. این شنیدهها نیز میتواند در پرونده ثبت و ضبط شود و مقام رسیدگیکننده قضایی به عنوان اماره به این مطالب توجه نشان میدهد. اماره شهادتی است که ارزش آن کمی از شهادت پایینتر است. در چنین مواردی شهادت فرزندان، خدمتکار، نگهبان، همسایگان و... مورد قبول است و حتی اگر یک نفر شاهد وجود داشته باشد نیز دادگاه این شهادت را ثبت و به آن توجه نشان میدهد.»
البته باید به این مساله توجه داشته باشید که مثلا اظهارات شهود نباید از نظر زمان، مکان و ساعت با هم متفاوت باشند یا نباید در اظهارات آنها تناقض وجود داشته باشد، زیرا در این صورت این اظهارات از سوی متهم پرونده مورد اعتراض قرار میگیرد و در نتیجه ممکن است قاضی پرونده قرار منع تعقیب برای متهم صادر کند. مثلا اگر یکی از شهود عنوان کند ساعت 10 نیمه شب صدای جر و بحث شنیده و دیگری عنوان کند ساعت 2 نیمه شب صدای جر و بحث شنیده، این مساله به عنوان تناقض مورد توجه مقام رسیدگیکننده واقع خواهد شد و در رد شکایت تاثیر خواهد داشت.
آیا صدا و فیلم ضبط شده توسط تلفن همراه و دوربینهای فیلمبرداری در چنین مواردی مورد قبول مقام رسیدگیکننده است یا خیر: «اصولا در محاکم دادگستری مبحث استفاده از صوت و تصویر و استناد به آن مورد قبول نیست و قانونگذار به عنوان دلیل به چنین مواردی توجه نکرده است، اما از این موارد باز هم به عنوان اماره میتوان استفاده کرد و اگر این فیلم یا صدا اصالت داشته باشد میتواند مورد توجه دادگاه قرار گیرد. دلیلی که باعث شده قانونگذار این موارد را نپذیرد، این است که اصالت صوت و تصویر همیشه کشف نمیشود و به همین دلیل نمیتوان به آن توجه کرد. از طرفی ممکن است این تصاویر و اصوات ساختگی باشد، اما اگر اصالت این موارد در دادگاه ثابت شود میتواند مورد توجه واقع شود و در این مورد در صورت اعتراض متشاکی، شاکی میتواند از دادگاه تقاضای بررسی اصالت صدا و تصویر را مطرح کند.»
شکایت متقابل شاکی و متشاکی
اگر زنی از همسر خود مطالبه نفقه گذشته کند، مرد میتواند در همان شعبه دادخواست تمکین مطرح کند و به این دو دادخواست در یک جلسه و به شکل توامان رسیدگی میشود.
در بیشتر درگیریهای میان همسران، فردی که شکایتی علیه او طرح میشود یا در کلانتری و دادگاه حضور نمییابد یا اینکه دلایلی بیان میکند تا خود را بیگناه معرفی کنددر شکایتهای ضرب و جرح نیز همیشه فقط یکی از همسران آسیب نمیبیند و ممکن است طی یک زد و خورد هر دو طرف مورد ضرب و جرح قرار بگیرند.
در چنین شرایطی هر دو طرف میتوانند به طرفیت یکدیگر طرح شکایت کنند، اما این مساله شامل دعوی متقابل نمیشود.: «اگر همسران یا اعضای خانواده آنها که با هم درگیری دارند، نسبت به هم عمل و عکس العمل داشته باشند، هر دو مجرماند و این مساله شکل متقابل پیدا میکند؛ مثلا ممکن است مردی دست همسرش را بشکند و در نقطه مقابل همسر او به چشم مرد آسیب برساند. البته طرح دعوی تقابل شرایط خاصی دارد و مربوط به پروندههای حقوقی و مطابق آیین دادرسی مدنی است و پرونده باید آن شرایط خاص را داشته باشد تا دعوایی به عنوان تقابل مطرح شود، اما در جرایم کیفری اگر در جرمی به صورت متقابل، فردی با وجود ارتکاب یک جرم، خودش هم جرم ضرب و شتم را انجام داده و فعل مجرمانه هم علیه او صورت گرفته باشد، میتواند همزمان با رسیدگی به شکایتی که علیه او طرح شده، خود نیز شکایتی به دادگاه مطرح کند. این دو شکایت 2 حکم خاص دارد که نسبت به هر یک از طرفین صادر میشود. گاهی نیز ممکن است این احکام در یک دادنامه لحاظ شود و طی یک دادنامه 2 تا حکم صادر شود. شاید هم 2 پرونده لف یکدیگر قرار گیرند و همزمان با هم جریان یافته و مورد رسیدگی واقع شوند و همزمان با هم جریان یابند.»
ارجاع پرونده به روانشناس
همسرانی که برای طرح شکایت به کلانتری مراجعه میکنند، با واحدی به نام دایره مددکاری یا واحد مشاوره مواجه میشوند ، واحد مشاوره و دایره مددکاری اجتماعی که این روزها در کلانتریها دایر است، طرح نوینی است که در قوه قضاییه با همکاری نیروی انتظامی برای پیشگیری از وقوع جرم و برای حل و فصل جرایم قابل گذشت ایجاد شده است. در این دایره، مشاوره و مددکاری اجتماعی و پیشگیری از جرم و خدمات اجتماعی از این دست به مراجعهکنندگان ارائه میشود و درباره پروندههای خانوادگی نیز ابتدا تلاش میشود با صحبت با 2 طرف پرونده، آنها به صلح و سازش برسند. گاهی نیز کلانتری به تشخیص خود یا به توصیه دادسرا هر دو طرف پرونده را به روانپزشکی معرفی میکند و نتیجه را در قالب نامهای به مقام قضایی اعلام میکند، اما اگر این مرحله هم به نتیجه خاصی نرسید، پرونده وارد مرحله جدیدی از رسیدگی میشود و در پایان تحقیقات از سوی کلانتری به دادگاه ارسال میشود.
به متهم نیازمندیم!
یکی از مشکلاتی که بیشتر افراد درگیر در پروندههای این چنینی با آن مواجه هستند یافتن متهم پرونده است. طبیعی است فردی که مرتکب ضرب و جرح همسر خود شده، بسادگی دم به تله نمیدهد و در دادگاه حاضر نمیشود. دادسرا و کلانتری معمولا با ارسال اخطاریه برای متهم از وی دعوت میکنند تا برای توضیح درباره اتهام وارده در محل کلانتری یا دادسرا حضور داشته باشند. ارسال اخطاریه نیز از طریق دایره قضایی کلانتری صورت میگیرد، اما معمولا متهمان چنین پروندههایی در دادگاه حاضر نمیشوند که از این مساله با عنوان یافت نشدن متهم نام برده میشود.
متاسفانه قانون نیز درباره این مساله سکوت کرده و تا وقتی متهم در دادگاه حاضر نشود و به او تفهیم اتهام صورت نگیرد، نمیتوان او را مجازات کرد. به عبارت دیگر، یافت نشدن متهم نمیتواند باعث تشدید جرم شود. به گفته خاکدوست، در وقوع جرایم ترک انفاق یا ضرب و شتم عمدی منجر به جرح از ناحیه هر یک از همسران، وقتی یکی از طرفین این جرم را مرتکب شده و شاکی شکایت میکند، طی فرآیند رسیدگی مقدماتی در دادسرا، متهم پرونده در حضور مقام رسیدگی کننده اعم از دادیار یا بازپرس حاضر میشود. به او تفهیم اتهام میشود و برای وی قرار تامین کیفری مناسب صادر و این قرار از او اخذ میشود و آخرین دفاع وی نیز شنیده میشود؛ اما اگر متهمی در هیچ یک از مراحل رسیدگی مقدماتی و تحقیقی در دادسرا یافت نشده و در حضور مقام قضایی حاضر نشده باشد، به منظور انجام قانون آیین دادرسی برای متهم، جلب صادر میشود. در ادامه رسیدگی نیز اگر پرونده شرایطی را داشته باشد که مقام رسیدگیکننده بتواند کیفرخواست غیابی و قرار مجرمیت صادر کند، برای او قرار صادر میشود و در ادامه با موافقت دادستان پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری ارسال میشود و قاضی دادگاه کیفری نیز میتواند به پرونده رسیدگی و رای غیابی صادر کند. رای غیابی نیز تا 10 روز پس از ابلاغ میتواند مورد اعتراض واقع شده و در همان شعبه، مورد واخواهی قرار گیرد.
در برخی موارد نیز متهمان دست به ابتکارهای خاصی میزنند و مثلا جای خود را تغییر میدهند و از نشانی اولیه خود نقل مکان میکنند یا اینکه متواری میشوند. گاهی نیز ممکن است متهم نشانی نادرستی از خود اعلام کند. در چنین مواردی با درخواست شاکی پرونده برای متهم حکم جلب صادر میشود. احکام جلب زمانی صادر میشود که بتوان متهم را دستگیر و در فاصله کوتاهی پس از دستگیری به دادسرا هدایت کرد. به همین دلیل در ایامی مانند ایام نزدیک به عید نوروز حکم جلب صادر نمیشود. حکم جلب نیز معمولا انواع و اقسام مختلفی دارد. در مرحله اول حکم جلب به نشانی متهم صادر میشود و در مراحل بعد حکم جلب سیار صادر میگردد که با آن میتوان با مراجعه به هر یک از کلانتریها متهم را دستگیر کرد. در برگه جلب، عبارتهای مختلفی ممکن است نوشته شود. مثلا جلب متهم در طول روز تا غروب آفتاب با رعایت موازین حقوقی و شرعی. یا اینکه ورود به مخفیگاه.
نویسنده: رضا استادی